معارف دینی

آشنایی با معارف ناب اهل بیت

معارف دینی

آشنایی با معارف ناب اهل بیت

معارف دینی
آخرین نظرات
  • ۲۰ ارديبهشت ۹۸، ۰۱:۰۲ - سید محمد حسن علوی
    خوب
نویسندگان

مقدمه

«استخاره» در لغت به معنای طلب خیر نمودن است. و در اصطلاح نیز همانطور که خواهد آمد به همین معناست که در عمل و مصداق این کار با روش‌های مختلف از جمله نماز و دعا و درخواست از خداوند برای نشان دادن

 راه درست از طریق القاء راه درست و نشان دادن آن از طریق آیات قرآن و تسبیح و ... انجام می‌گیرد.

نکته بعد اینکه بنابر توحید ربوبی که تمام نظام هستی تحت تدبیر و هدایت خداوند متعال هستند و هیچ موجودی در تدبیر امور خود استقلالی ندارد، لازم است مؤمنِ معتقد بدین اصل قرآنی در تمام امور متکی به خداوند متعال بوده و با توکل و استمداد از حضرتش به انجام امور خود بپردازد. استخاره نیز در واقع طلب خیر از خداوند متعال است و ریشه در توحید ربوبی و افعالی و اعتقاد به محدودیت علم انسان و عدم محدودیتِ علم و قدرت خداوند و خیر خواهی و هدایگری او نسبت به مؤمنان دارد.

حال با توجه به این مقدمه به سراغ متن ذیل که شرح استاد حسین انصاریان بر دعای سی و سوم صحیفه‌ی سجادیه (تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، ج‏10ص 326)که در واقع دعای امام سجاد علیه السلام هنگام استخاره و طلب خیر از خداوند است، می‌رویم که به بررسی حقیقت استخاره از دیدگاه روایات و بزرگان پرداخته است:

استخاره به معناى توسّل و دعا است. استخاره به معناى رو آوردن به پیشگاه حق و درخواست تحقق خیر در انجام امر از حضرت حق است.

استخاره توکّل به خدا در جمیع امور، و اقرار به جهل به مصالح خویش نزد حق و واگذارى تمام جهات زندگى به دست رحمت اوست، و طلب خیر براى امر دنیا و آخرت از حضرت حق است.

اصل استخاره در اکثر روایات معتبره به این معناست که انسان از استبداد به رأى در تمام امورش که روزنه‏اى براى تسلط شیطان است، و از اعتماد به نظر و عقل خودش بدون رعایت نظر اهل بصیرت و اندیشه در امان بماند، که استبداد به رأى و تنها به نظر و عقل خود تکیه کردن، عین ضلالت، و افتادن در مسیر شقاوت، و زمینه سازى براى انواع شرور و ضرر و زیان است.

این گونه استخاره بنابر روایات و عمل اولیاى خدا از طریق دعا، یا باز کردن قرآن البته با رعایت شرایط لازم، یا تسبیح یا قرعه یا مشورت با پاکان، عملى مستحب است و در مجموع داراى نتیجه مثبت است. اما فال گرفتن و رمّالى براى درک خیر، کارى نامشروع و عملى خلاف عقل و منطق، و محل کسب مال براى تنبلان و تن پروران است.

حضرت صادق علیه السلام فرمود:

اذا ارادَ احَدُکُمْ امْراً فَلا یُشاوِرْ فِیهِ احَداً حَتّى یَبْدَأَ فَیُشاوِرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقیلَ لَهُ: ما مُشاوَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قالَ: یَسْتَخیرُ اللَّهَ فیهِ اوَّلًا ثُمَّ یُشاوِرُ فیهِ، فَانَّهُ اذا بَدَأَ بِاللَّهِ اجْرَى اللَّهُ لَهُ الْخَیْرَ عَلى لِسانِ مَنْ شاءَ مِنَ الْخَلْقِ. « بحار الأنوار: 88/ 252، باب 6، حدیث 1؛ فتح الابواب: 137.»

هرگاه یکى از شما اراده کارى کرد، با احدى قبل از حضرت حق مشورت‏ نکند، ابتداى مشورت خود را با پروردگار قرار دهد. عرضه داشتند: مشاوره با خداوند چگونه است؟ فرمود: به صورت دعا از حضرت حق بخواهد که آنچه خیر اوست پیش آورد، سپس با اهلش مشورت کند، که هر کس از خداوند خیر بخواهد حضرت محبوب خیرش را بر زبان هر که از خلقش بخواهد جارى کند.

پس حقیقت استخاره گدایى و درخواست خیر از خداوند است، و چون اکرم الاکرمین کسى را از درگاهش ناامید نمى‏کند و استجابت این گونه دعا را جارى شدن خیر به وقت مشورت بر زبان غیر براى دعا کننده قرار مى‏دهد.

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:

حدود مشورت را نیز رعایت کن و آن چهار چیز است: طرف مشورت باید عاقل، آزاد و مؤمن، رفیق موافق، و نگهدارنده اسرار باشد. « بحار الأنوار: 88/ 253، باب 6، ذیل حدیث 4؛ مکارم الأخلاق: 318» حضرت صادق علیه السلام مى‏فرماید:

وقتى یکى از شما خواست بخرد یا بفروشد یا وارد کارى شود، با یاد خدا شروع کند و این گونه از او بخواهد: الهى قصد چنین کارى دارم اگر این کار برایم در دین و دنیا و آخرت خیر است بر من آسان کن، اگر شرّ است از من بگردان. سپس با ده مؤمن یا پنج مؤمن دوبار یا با دو مؤمن پنج بار یا با یک مؤمن ده بار مشورت کند. « بحار الأنوار: 88/ 252، باب 6، حدیث 3؛ مستدرک الوسائل: 6/ 256، باب 4، حدیث 6815» عبداللَّه بن یعفور مى‏گوید: از حضرت صادق علیه السلام در باب استخاره شنیدم:

خدا را به عظمت و بزرگى یاد کن، و او را سپاس بگو، سپس بر محمّد و آلش درود فرست آنگاه بگو:

اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِانَّکَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ، وَ انْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ، اسْتَخیرُاللَّهَ بِرَحْمَتِهِ. « بحار الأنوار: 88/ 256، باب 7، حدیث 1؛ فتح الابواب: 255»

خداوندا! از تو درخواست مى‏کنم که داناى پنهان و آشکارى، رحمتت بى‏اندازه و مهربانى‏ات همیشگى است و تو عالم و داناى به غیب و پنهان هستى. مشورت و از خدا به خاطر رحمت بى‏انتهایش طلب خیر مى‏کنم.

در مقدمه دعاى سى و سوم «صحیفه سجادیه» فیض‏الاسلام آمده است که شیخ مفید فرموده است:

شایسته نیست کسى که از خداى تعالى استخاره مى‏نماید در چیزى باشد که او را از آن نهى کرده یا بر او واجب نموده است، استخاره در امر مباح و چیزى است که روا باشد، مانند رفتن به یکى از دو مجلس که جمع بین هر دو ممکن نباشد.

از جمله آداب کسى که استخاره مى‏کند آن است که ظاهر و باطن و آشکار و نهان او پاک و پاکیزه باشد، ظاهر او از نجاسات ظاهرى و باطنش از شک و دودلى.

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:

پدرم هرگاه مى‏خواست در کارى استخاره کند وضو مى‏گرفت و دو رکعت نماز مى‏خواند، و اگر خادمه‏اى با حضرت سخن مى‏گفت آن بزرگوار مى‏فرمود: سبحان اللَّه و حرف دیگر نمى‏زد تا فراغت مى‏یافت. « بحار الأنوار: 88/ 262، باب 7، ذیل حدیث 14؛ وسائل الشیعة: 8/ 66، باب 1، حدیث 10100»

استخاره در کلام بزرگان‏

از مجموع روایات و گفتار بزرگان استفاده مى‏شود که استخاره بر چهار نوع است:

1- استخاره به دعا

2- استخاره به قرآن‏

3- استخاره به رقاع‏

4- استخاره به تسبیح‏

1- استخاره به دعا

جابر بن عبداللَّه مى‏گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله استخاره را به ما آموخت چنانکه سوره‏اى از قرآن را آموخت، و مى‏فرمود:

هرگاه یکى از شما قصد کارى کند دو رکعت نماز غیر از نماز واجب بجا آورد سپس بگوید:

اللَّهُمَّ انّى اسْتَخیرُکَ بِعِلْمِکَ، وَ اسْتَقْدِرُکَ بِقُدْرَتِکَ، وَ اسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ الْعَظیمِ، فَانَّکَ تَقْدِرُ وَ لا اقْدِرُ، وَ تَعْلَمُ وَ لا اعْلَمُ، وَ انْتَ عَلّامُ الْغُیُوبِ. اللَّهُمَّ انْ کُنْتَ تَعْلَمُ انَّ هذا خَیْرٌ لى فِى دینى وَ مَعاشِى وَ عاقِبَةِ امْرى اوْ قالَ عاجِلِ امرى‏ و آجِلِه‏ فَاقْدِرْهُ لى وَ یَسِّرْهُ لى، ثُمَّ بارِکْ لى فیهِ، اللَّهُمَّ وَ انْ کُنْتَ تَعْلَمُ انَّ هَذا الاْمْرَ شَرٌّ لى فِى دینى وَ مَعاشى وَ عاقِبَةِ امْرى فاصْرِفْهُ عَنّى، وَ اصْرِفْنى عَنْهُ، وَاقْدِرْ لِىَ الْخَیْرَ حَیْثُ کانَ، ثُمَّ رَضِّنى بِهِ. « بحار الأنوار: 88/ 265، باب 7، ذیل حدیث 18؛ مستدرک الوسائل: 6/ 236، باب 1، حدیث 6795»

الهى! من از تو به دانائیت خیر و نیکى درخواست مى‏کنم، و به توانائیت مى‏خواهم که خیر را بهره من گردانى، و احسان بزرگ تو را مى‏طلبم زیرا تو توانائى و من ناتوانم، و تو مى‏دانى و من نمى‏دانم، و تو به نهانى‏ها عالِمى، بار خدایا! اگر مى‏دانى این کار در دین و زندگى و پایان کارم براى من خیر و نیکى است پس آن را برایم مقدّر و آسان و مبارک و نیکو گردان. و اگر مى‏دانى این کار در دین و زندگى و پایان کارم براى من شرّ و بدى است پس‏

آن را از من و مرا از آن دور فرما، و آنچه که خیر من است برایم مقدّر کن، سپس مرا به آن خشنود نما.

این مرحله از استخاره در حقیقت دعا و درخواست از حضرت ربّ العزّه براى گشایش کار و پیشگیرى از ضرر با کمک رحمت اوست.

2- استخاره به قرآن‏

استخاره به قرآن به فرموده حضرت صادق علیه السلام بدین صورت است.

هرگاه خواستى از کتاب عزیز استخاره کنى پس از بسم‏اللَّه الرحمن الرحیم بگو:

اللَّهُمَّ انْ کانَ فِى قَضائِکَ وَ قَدَرِکَ انْ تَمُنَّ عَلى شیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله بِفَرَجِ وَلیِّکَ وَ حُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ فَاخْرِجْ الَیْنا آیَةً مِنْ کِتابِکَ نَسْتَدِلَّ بِها عَلى ذلِکَ. « بحار الأنوار: 88/ 246، باب 4، ذیل حدیث 5؛ مستدرک الوسائل: 6/ 260، باب 5، حدیث 6821»

بار خدایا! اگر در قضا و قدر توست که بر پیروان آل محمّد صلى الله علیه و آله به فرج ولىّ و حجّتت بر خلقت منّت گذارده خیر و نیکى بخشى، پس آیه‏اى از کتاب خود را براى ما بیرون آور که آن را بر منّت نهادن تو دلیل آوریم.

حضرت مى‏فرماید: سپس قرآن را مى‏گشایى و شش ورق مى‏شمارى و از ورق هفتم شش سطر، و آنچه در آن است مى‏اندیشى.

3- استخاره به رقاع‏

امام صادق علیه السلام فرمود: استخاره به رقاع به این نحو است: روى سه قطعه کاغذ بنویس:

بِسْمِ اللَّهِ الرّحمن الرّحیم، خِیَرَةٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزیزِ الْحَکِیمِ لِفُلانِ بْنِ فُلانَةَ، افْعَلْ.

و روى سه قطعه دیگر بنویس:

بِسْمِ اللَّهِ الرّحمن الرّحیم، خِیَرَةٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزیزِ الْحَکِیمِ لِفُلانِ بْنِ فُلانَةَ، لا تَفْعَلْ.

آنگاه هر شش قطعه را زیر جانماز بگذار، سپس دو رکعت نماز بجاى آور، چون از نماز فارغ شدى به سجده برو و صد مرتبه بگو:

اسْتَخیرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرَةً فى عافِیَةٍ.

پس بنشین و بگو:

اللَّهُمَّ خِرْلى وَ اخْتَرْلى فى جَمیعِ امُورى فى یُسْرٍ مِنْکَ وَ عافِیَةٍ.

آنگاه شش قطعه را با دست خود مخلوط کن و تک تک بردار اگر سه مرتبه پشت سر هم «افعل» آمد آن کار را انجام بده، و اگر سه بار پشت سر هم «لا تفعل» آمد آن را ترک کن، و اگر یکى افعل بود و دیگرى لاتفعل وقتى قطعه‏ها به پنج رسید به آنچه که در آن اکثریت دارد عمل کن و ششمین کاغذ را رها نموده توجّه مکن. « بحار الأنوار: 88/ 228، باب 2، ذیل حدیث 4؛ فتح الابواب: 155»

4- استخاره با تسبیح‏

حضرت صادق علیه السلام در باب استخاره با تسبیح فرمود:

«یک بار سوره حمد را، و سه بار توحید را بخوان، و پانزده مرتبه صلوات فرست آنگاه بگو:

اللَّهُمَّ انّى اسْألُکَ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ وَجَدِّهِ وَ ابیهِ وَ امِّهِ وَ اخیهِ وَ الاْئِمِّةِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ انْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ انْ تَجْعَلَ لِىَ الْخِیَرَةَ فِى هذِهِ‏ السَّبْحَةِ، وَ انْ تُرِیَنى ما هُوَ الاْصْلَحُ فِى الدِّینِ وَ الدُّنْیا. اللَّهُمَّ انْ کانَ الاْصْلَحُ لى فِى دینى وَ دُنْیاىَ وَ عاجِلِ امْرى وَ آجِلِهِ فِعْلَ ما انا عازِمٌ عَلَیْهِ فَأْمُرْنِى، وَ الّا فَانْهَنِى، انَّکَ عَلى کُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدیرٌ.

بار خدایا! به حق حسین و جد و پدر و مادر و برادر و امامان از فرزندان او، از تو مى‏خواهم که بر محمّد و آلش درود فرستى، و براى من در این تسبیح خیر و نیکى قرار دهى، و آنچه را که در دین و دنیا براى من شایسته‏تر است مقدّر فرمائى.

بار خدایا! اگر کارى را که تصمیم دارم در دین و دنیایم و هم اکنون و پس از این براى من شایسته است مرا به آن امر کن و اگر نه نهى فرما، زیرا تو بر هر چیز توانایى.

سپس یک مشت از تسبیح را مى‏گیرى و مى‏شمارى و مى‏گوئى:

سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ وَ لا الهَ الَّا اللَّهُ.

پس اگر دانه آخر سبحان اللَّه بود در بجا آوردن و نیاوردن آن کار مختارى، و اگر الحمدللَّه بود آن امر است، بجاى آور، و اگر لااله‏الّا اللَّه بود نهى است، آن را بجا نیاور.» « بحار الأنوار: 88/ 250، باب 5، حدیث 5؛ مستدرک الوسائل: 6/ 246، باب 7، حدیث 6828»

استخاره در روایات‏

استخاره در روایات به معناى طلب خیر و برکت است. یعنى انسان در کارهایش از خداوند درخواست خیر کند ولى در برخى روایات هم به وسیله‏اى که با آن‏ استخاره صورت مى‏گیرد اشاره شده است. مانند قرآن، نماز، دعا، تسبیح و ... که در هر یک به شیوه‏هاى مخصوصى مراد حق تعالى را به دست مى‏آورد. و این شیوه‏ها با تفأّل و فال بینى و تعبیر خواب و رمل و اسطرلاب تفاوت بسیار دارد.

زیرا استخاره یکى از شیوه‏هاى طلب هدایت الهى است و انسان در زمانى که وظیفه خود را از راه تفکّر خویش و مشورت با دیگران به ویژه اهل دانش و نیکوکاران به دست نمى‏آورد؛ به سوى برداشت از آیات قرآن همّت مى‏گمارد.

در حدیثى از حضرت صادق علیه السلام آمده است که فرمود:

لاتَتَفَأَّلْ بِالْقُرآنِ. « الکافى: 2/ 629، حدیث 7؛ بحار الأنوار: 88/ 244، باب 4، ذیل حدیث 5»

به قرآن فال نزن.

در اینجا صاحب وسائل الشیعه مى‏افزاید:

الْإسْتخارَةُ طَلَبُ الْخِیَرَةِ وَ مَعْرِفَةُ الْخَیْرِ فى‏ تَرْجِیح أَحَدِ الْفِعْلَینْ عَلَى الآخَرِ لِیُعْمَلَ بِهِ وَ التَّفَاؤُلُ مَعْرِفَةُ عَواقِبِ الْامُورِ وَ أَحْوالِ غائِبٍ وَ نَحْوِ ذلِکَ. « وسائل الشیعة: 6/ 233، باب 38، حدیث 7817»

استخاره عبارت است از درخواست برترى و شناخت نیک بودن آن در انتخاب یکى از دو کار بر دیگرى تا بدان عمل کند ولى تفاؤل و فال زدن به معناى شناسایى و پیش بینى کردن عواقب کارها و پیشامدهاى آینده و امثال اینهاست.

پس چه نیک است؛ که انسان رضایت و غضب خداوند را در کارهایش در نظر بگیرد تا گرفتار عاقبت بد آنها نشود.

رسول اللّه صلى الله علیه و آله مى‏فرماید:

مِنْ سَعادَةِ ابْنِ آدَمَ اسْتَخارَتُهُ اللَّهَ وَ رِضاهُ بِما قَضى‏ اللَّهُ وَ مِنْ شِقْوَةِ ابْنِ آدَمَ تَرْکُهُ اسْتِخارَةَ اللَّهِ وَ سَخَطُهُ بِما قَضَى اللَّهُ. « بحار الأنوار: 74/ 161، باب 7، حدیث 153؛ تحف العقول: 55»

از خوشبختى آدمى این است که از خداوند طلب خیر کند و به قضاى الهى خشنود باشد و از بدبختى آدمى این است که از خداوند طلب خیر نکند و از قضاى الهى ناخشنود باشد.

جابر بن عبدالله انصارى از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى‏کند:

کانَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله یُعَلِّمُنَا الْإِسْتِخارَةَ فى‏ الْامُورِ کُلِّها کَما یُعَلِّمُنا السُّوَرَ مِنَ الْقُرآنِ. « بحار الأنوار: 88/ 224، باب 1، حدیث 4؛ فتح الأبواب: 150»

نبى اکرم صلى الله علیه و آله پیوسته ما را در همه کارها به طلب خیر آگاهى مى‏داد، همانطور که سوره‏هایى از قرآن را به ما آموزش مى‏دادند.

حضرت على علیه السلام در وصیّت خود به فرزندش مى‏فرماید:

وَ الْجِئْ نَفْسَکَ فِى الْامُورِ کُلِّها الى‏ الهِکَ، فَانَّکَ تُلْجِئُها الى‏ کَهْفٍ حَریزٍ وَ مانِعٍ عَزیزٍ. وَ اخْلِصْ فِى الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّکَ فَانَّ بِیَدِهِ الْعَطاءَ وَ الْحِرْمانَ وَ اکْثِرِ الْاسْتِخارَةَ .... « نهج البلاغه: نامه 31»

وجودت را در همه امور به خداى خود واگذار، که در این صورت خود را به پناهگاهى محکم، و نگاهبانى قوى وامى‏گذارى. در مسألت از خداوند اخلاص پیشه کن، که بخشیدن و نبخشیدن به دست اوست. از خدایت بسیار طلب خیر کن ....

و نیز مى‏فرماید:

اسْتَخِرْ وَ لاتَتَخَیَّرْ فَکَمْ مَنْ تَخَیَّرَ أَمْرَاً کانَ هَلاکُهُ فِیهِ. « غرر الحکم: 196، حدیث 3863»

از خداوند طلب خیر کن و بدون آن کارى را انتخاب مکن؛ زیرا بسا کسى کارى را انتخاب کرده که آن سبب نابودى او شده است.

امام صادق علیه السلام در این زمینه مى‏فرماید:

مَنِ اسْتَخارَ اللَّهَ مَرَّةً واحِدَةً وَ هُوَ راضٍ بِهِ خارَ اللَّهُ لَهُ حَتْماً. « بحار الأنوار: 88/ 256، باب 7، ذیل حدیث 1؛ فتح الأبواب: 257»

هر که با طیب خاطر یک بار از خدا طلب خیر کند، خداوند به یقین به او خیر عنایت خواهد کرد.

چند نکته درباره استخاره و آداب آن که باید رعایت شود:

1- شیخ مفید در رساله الغَرِیّه خود نوشته است:

«سزاوار نیست که انسان در امور نهى شده و واجبات استخاره کند. استخاره در امور مباح و جایز است و در ترک عبادت مستحبى که آوردن هر دوى آنها ممکن نباشد مانند حج و جهاد مستحبى و یا زیارت حرمى و دیدار برادرى به مانند دیگرى.» « بحار الأنوار: 88/ 229، باب 2، الاستخارة بالرقاع؛ فتح الأبواب: 176» 2- خواهان استخاره باید پس از بى‏نتیجه بودن فهم عقلى و تجربه و همفکرى با دیگران باشد و راه اطمینان تنها در این وسیله منحصر گردد.

3- نیّت استخاره باید به راستى و درستى خالصانه باشد و حقیقت امر را از خدا طلب نماید.

4- شخص استخاره کننده باید با وضو و پاکیزگى بدن و از آلودگى‏هاى نفسانى به دور باشد.

5- پس از استخاره به پیام خداوند احترام گذاشته و در عمل به آن جدّیّت داشته باشید. « ریاض السالکین: 5/ 129- 130» و همچنین نیکوست که انسان در استخاره پس از تحصیل طهارت جسمى و روحى و حمد و ستایش الهى دو رکعت نماز بجاى آورد و قنوت را با توجّهى خاص بخواند و در حال نماز ادب را مانند نیازمندان نگه دارد و تا پایان نماز و دعا ازبه خداوند غافل نشود و با کسى در بین استخاره سخن نگوید و در صورتى که خلاف مراد او درآمد ناراحت نشود و خدا را سپاسگزارى نماید.

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:

کانَ أَبى‏ اذا أَرادَ الْاسْتِخارَةَ فى‏ الْامْرِ تَوَضَّا وَ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَ إِنْ کانَتِ الْخادِمَةُ لَتُکَلِّمُهُ فَیَقُولُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ لایَتَکَّلَمُ حَتَّى یَفْرُغَ. « بحار الأنوار: 88/ 262، باب 7، حدیث 14؛ المحاسن: 2/ 599، حدیث 8»

هر گاه پدرم پیوسته براى کارى خواست استخاره نماید وضو مى‏گرفت و دو رکعت نماز مى‏خواند و اگر خدمتکار با او سخن مى‏گفت مى‏فرمود: خداوند منزّه است و گفتگو نمى‏کرد تا به پایان برسد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی