از موضاعات جنجالی و بحث برانگیز در مورد مقامات اهل بیت، بحث ولایت تکوینی آن ذوات مقدس است که مورد انکار و اثبات بزرگان و باحثان در علوم عقلی واقع شده است. ما در ابتدا به بیان معنای لغوی و اصطلاحی ای عنوان پرداخته و بعد وارد بحث از آن میشویم.
از موضاعات جنجالی و بحث برانگیز در مورد مقامات اهل بیت، بحث ولایت تکوینی آن ذوات مقدس است که مورد انکار و اثبات بزرگان و باحثان در علوم عقلی واقع شده است. ما در ابتدا به بیان معنای لغوی و اصطلاحی ای عنوان پرداخته و بعد وارد بحث از آن میشویم.
متن زیر تحقیقی ناقص در کلمات محقق کرکی است در زمینهی ولایت فقیه از دیدگاه این فقیه برجسته که به مناسبتی بنده به تحقیق در این زمینه پرداختم. لازم است توجه شود که این تحقیق کامل و تام نبوده اما با این حال خالی از فایده نیز نخواهد بود و لذا به امید مفید واقع شدنش و آرزوی تکمیل آن توسط فاضلی دیگر، به انتشار این مختصر اقدام کردم.
ابو بصیر از یاران خاص امام صادق (علیه السلام) از ایشان نقل میکند که حضرت فرمود: هر کس مشتاق است که از یاران قائم ما باشد، باید منتظر ظهور او باشد و پرهیز کارى و تقوا و اخلاق نیکو را سیره و روش خود سازد و و با این حالت انتظار آن روز را داشته باشد.
اگر در این حالت بمیرد و بعد از مرگ او قائم قیام نماید، ثواب کسى را دارد که آن حضرت را درک کرده است. پس سعى کنید و منتظر باشید، خوش بحال شما اى مردمى که خداوند شما را مشمول رحمت خود گردانیده است.
[مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِیئاً لَکُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَة. (الغیبة( للنعمانی) ص 200-باب 11 ما روی فیما أمر به الشیعة من الصبر و الکف و الانتظار للفرج و ترکالاستعجال بأمر الله و تدبیره)]
ظاهر روایاتِ نبیّ مکرم اسلام و اهل بیت طاهرینش (علیهم السلام) بیانگر این است که گویا نفسِ انتظار فرج و امید به رخداد ظهور از مطلوبیت ذاتی برخودار است و بلکه از افضل اعمال است: افضل الاعمال انتظار الفرج. و لذا امت اسلامی باید دائماً در امید و شوق و پویایی و بالندگی به سر ببرند و از خمودی و سکون و بی تحرکی بر حذر باشند. و اگر چه؛ بنابراین که علائم و نشانههای ظهور فعلاً رخ نداده، مطمئن باشیم که فعلاً ظهور تحقق نخواهد یافت، ولی با این حال باید انتظار فرج را جزء روحیهی اصلی خود قرار بدهیم و در هیچ حالی فاقد آن نباشیم. بنابراین چشم به انتظار ظهور بودن در هر حال لازم و مطلوب است اگر چه بدانیم این امر در آیندهی حتی دور اتفاق میافتد.
گواه بر درستی این ادعا روایتی است از امام صادق (علیه السلام) که در کتاب شریف «کمال الدین» از سدیر صیرفى نقل شده که گفت:
مدتی است این شبههی دیرینه در فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی به گونههای متفاوتی عرضه میگردد که: دین اسلام دینی عربی است و محل بقایش همچون مکان حدوث آن باید همان سرزمین باشد نه ایرانِ فارسی و دیگر بلاد.
در پاسخ به این شبههی بسیار سطحی اما مخرّب چند نکته عرض میشود. امید آنکه حق جویان طریق حقیقت را کار افتد:
قرآن کتاب هدایت برای تمام انسانها در تمام اعصار و قرون میباشد. تعالیم قرآن، تعالیم تک بعدی و یک جانبه نگری به انسان نبوده، بلکه با تکیه بر سعادت حقیقی انسان، او را در تمام مراحل زندگی فردی و اجتماعی به سوی کمال و سعادت حقیقیاش رهنمون میشود. حال اگر ما بخواهیم زندگی امروزمان را بر اساس تعالیم این کتاب الهی تنظیم نموده و نظام آن را به نظم قرآنی انتظام بخشیم، این کتاب مقدس ما را بدین هدف راهنما خواهد بود.
آنچه را که ما در این مقالهی کوتاه- با توجه به فضای حاکم مذاکرهی کشور عزیزمان با غرب- بدان از دیدگاه قرآن خواهیم پرداخت اشاره و بیان یک سری از اصولی است که ما آن را «اصولِ قرآنیِ مذاکرهی با غرب»، مینامیم. اصولی که با تکیه بر آیات این کتاب الهی بدست آمده و ما را در ارائهی یک روش قرآنیِ مناسب و مورد رضای الهی یاری میکند. و لازم است نمایندهگان مذاکره کننده از طرف ملت ایران اسلامی به این اصول توجه نموده و خود را ملتزم به آن بدانند.
اسلام دینی است که تأمین رفاه عمومی مردم را از حقوق مسلّم آنان دانسته و آن را وظیفهی حاکم نظام اسلامی میداند. در عصر حاضر بنابر حکم قانون اساسی که بر پایهی نظام تفکر اسلامی و عقلایی بنا نهاده شده مسئولیت امور اجرایی از جمله تأمین رفاه عمومی، با توجه به فرایند انتخابات، از طرف ولایت فقیه به شخص منتخب مردم احاله میگردد. بنابراین شخص منتخب مردم موظف است به عنوان کارگزار ولیّ فقیه متحمّل این امر خطیر شده و مسئولیت اجرای این امر بردوش او میباشد.
حال باید دید از دیدگاه اسلام وظیفه رئیس امور اجرایی کشور چیست؟ و مردم چه حدّی از رفاه را به عنوان حق خود میتوانند از او مطالبه کنند؟
حدیث غدیر در صحیح مسلم، مسند احمد و در بسیارى از منابع حدیثى اهل تسنّن چنین آمده است که راوى گوید:
رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله براى ما خطبه خواند. « ر. ک: صحیح مسلم: 4/ 1873، حدیث 36، مسند احمد بن حنبل: 5/ 498، حدیث 18815»
در تعبیر دیگر، راوى مىگوید:
به دو متن از حدیث غدیر که در مصادر معتبر اهل تسنّن آمده است اشاره مینماییم:
به روایت احمد بن حنبل
احمد بن حنبل در کتاب مسند خود، به سند صحیح از زید بن ارقم چنین نقل میکند:
همراه رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله در سرزمینى به نام «خمّ» فرود آمدیم. پیامبر خدا صلى اللَّه علیه وآله به نماز امر فرمود و در شدّت گرما نماز را به پا داشت و پس از آن براى ما خطبهاى ایراد فرمود. براى آن سرور- با پارچهاى که بر درخت تنومندى انداخته بودند- سایبانى آماده شد.
آن بزرگوار در ضمن خطبهاش چنین فرمود:
ألستم تعلمون؟ ألستم تشهدون أنّی أولى بکلّ مؤمن من نفسه؟؛